مقدمه:
آنچه در این مقال به نظر خوانندگان گرامی می‏رسد، متن دو فقره وقفنامه با مختصر توضیحاتی درباره‏ی آنها و تصویر گوشه‏ای از هر کدام است.

در این دو وقفنامه مرحوم میرزا آقاخان نوری، حق استفاده از آب دو قنات صدرآباد و کاظم‏ آباد را برای بخشی از خانه‏ها، باغها، حمامها و محلات تهران قدیم و نیز قسمتی از درآمد دکان هایی را برای تنقیه و لاروب قناتهای مورد اشاره و کمک به زوار تهی‏دست عتبات عالیات مقرر داشته است.

نقل  شرح حال مختصری از واقف، همچنین اندک اشاره به عمارتی مکه واقف در باغ نظامیه، جایی که مظهر دو قنات در آنجا بوده، احداث کرده است، مقدمه‏ی آن دو متن و حواشی قرار می‏دهیم:

میرزا نصرالله خان نوری معروف به میرزا آقاخان فرزند اسدالله خان نوری لشکرنویس‏باشی (متولد 1222 ه.ق) پس از درگذشت پدرش (در 1242 ه.ق).

ابتدا لشکرنویس و سپس لشکرنویس‏باشی شد و با برخورداری از استعداد و چرب‏زبانی، در دربار فتحعلی شاه ترقی کرد و در آغاز سلطنت محمدشاه از سمت لشکرنویس‏باشی به مقام وزارت لشکر ارتقا یافت و تا آغاز صدارتش، همچنان در این سمت باقی ماند.

در دوره‏ی صدارت حاج میرزا آقاسی، به سبب جاه‏طلبی، با وی درافتاد و حاجی با کسب اجازه از شاه او را به کاشان تبعید کرد. پس از فوت محمدشاه و پیش از آمدن ناصرالدین شاه به تهران، میرزا آقاخان بی‏خبر از کاشان به تهرآن آمد و در عمارت خورشید (واقع در پشت عمارت تخت مرمر) در منزل مهد علیا اقامت گزید،

لیکن چون میرزا تقی‏خان امیرکبیر برای برگرداندن وی به تبعیدگاهش کاشان پافشاری کرد، او به سفارت انگلیس در قلهک رفت و متحصن شد.

آنگاه پس از قتل امیرکبیر، در 1268 ه.ق، میرزا آقاخان صدر اعظم شد و مدت هفت سال (تا دوشنبه 20 محرم 1275) بر مسند صدارت نشست.

سپس از مقام خود عزل و با کسان و بستگان و فرزندان از تهران تبعید شد و چند سالی را در اصفهان و قم به حالت تبعید به سر برد و سرانجام در شب جمعه دوازدهم شوال 1281 در قم درگذشت.

از وی هفت پسر و چهار دختر باقی ماند و در 1270 ه.ق، در باغ نظامیه برای پسر بزرگ خود میرزا کاظم‏خان که بعدها نظام‏الملک لقب گرفت عمارتی ساخت.

حد شمالی این عمارت قسمت جنوبی میدان بهارستان فعلی بود که ساختمان و تزیینات و نقاشی آن تا 1273 ه.ق به طول انجامید و به مناسبت لقب نظام‏الملکی پسرش آن را نظامیه نامید.

در قسمت جنوبی عمارت حوض بسیار بزرگی ساخته شده بود که آب دو قنات صدرآباد و کاظم‏آباد از فواره‏ی وسط آن بیرون می‏آمد

و از اطراف به پاشویه‏ها می‏ریخت و از سمت جنوب از دیواره مانندی به پایین سرازیر می‏شد و به طرف آخر باغ و خانه‏ها و محلات شهر می‏رفت.

عمارت مذکور پس از میرزا کاظم‏خان نظام‏الملک اول، محل اقامت فرزندش میرزا عبدالوهاب خان نظام‏الملک دوم و سپس پسرش افخم‏الملک و نیز دو پسر افخم‏الملک به نام‏ه ای عبدالعلی خان و میرزا حسین خان خواجه نوری (معاون سابقه وزارت دارایی) و خواهرشان - که از بطن دختر شاهزاده عزالدوله، برادر ناصرالدین شاه بود - گردید.

اینان و دیگر وراث مرحوم صدر اعظم، باغ و عمارت را به یکی از تجار قزوین (احتمالا به نام غلامحسین خان) فروختند.

وی نیز در آن عمارت و قسمت باقی مانده از باغ، کافه و رستورانی باشکوه به نام لقانطه احداث کرد که مردم تهران سالها در آن آمد و شد داشتند و گفتنی است که در استخر این قهوه‏خانه قایقرانی هم می‏شد.

بعدها وزارت فرهنگ، عمارت و باغ را خریداری کرد. در سالهای اخیر، جبهه‏ی شمالی آن بازسازی گردیده و ظاهرا استخر و فضای باقی‏مانده از باغ همچنان موجود و برای تعلیم شنا، مورد استفاده‏ی جوانان است.

از هر چهار طرف تالار عمارت نظامیه، پرده‏های نقاشی، دیوارها را می‏پوشانده؛ به طوری که پرده‏ی نقاشی قسمت غرب، تصویر ناصرالدین شاه را در حال جلوس، و صدر اعظم و پسرش نظام‏الملک و پسران خردسال شاه را در طرفین تخت،

و سه طرف دیگر نیز نقوش کلیه‏ی رجال، اعیان و ارباب مناصب لشکری و کشوری را به حالت ایستاده نشان می‏داده است و در گوشه‏ی شمال شرقی تالار در یک پرده، صورت نمایندگان مختار خارجه منقوش بوده است:،

حیدر افندی کاردار سفارت عثمانی؛ لاگوفسکی کاردار سفارت روس و کنت دو گوبینو کاردار سفارت فرانسه و در طرفین آنها هم میرزا سعیدخان وزیر دول خارجه و میرزا عباس‏خان منشی اول وزارتخانه قرار داشته‏اند.

اما سبب نبودن نقش نماینده‏ی انگلیس، سر چارلز موری آن بوده که وی به سبب اقدام ایران برای بازپس گرفتن هرات با صدر اعظم نقار به هم رسانیده و تهران را ترک گفته بوده است.

ظاهرا بعدها این پرده‏ها را به موزه‏ی ایران باستان منتقل کردند و اینک در موزه‏ی کاخ گلستان محفوظ است.

شمس‏الشعرا سروش اصفهانی به سبب خاتمه‏ی بنای عمارت نظامیه اشعاری سرود که بر سنگهای مرمر ازاره‏ی تالار منقور و بیت زیر از آن، متضمن ماده تاریخ بناست:

کلک مشکین سروش از پی تاریخ نوشت
«ای نظامیه طربزائی آباد بپای»(1)

بازپسین نکته‏ی قابل ذکر آنکه مراجعه‏ی خوانندگان گرامی به نقشه‏ی قدیم تهران که همراه این مقال است، موقع استفاده کنندگان از آب وقفی را به خوبی روشن می‏سازد. و اما متن وقفنامه‏ها:
 

متن وقف نامه 1

هو المالک بالاستحقاق
بسم الله خیر الاسماء الحمد لله مالک الاملاک و رافع الافلاک الذی بیده من السمک الی السماک و صل علی محمد المخاطب بخطاب «لولاحک» (2) الحمد لله الواقف علی الضمائر و المطلع علی السرائر و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء محمد و آله. بعد الحمد و الصلوة،

چون روشن سوادان کتابخانه‏ی تجارت به دیده‏ی بصیرت از نسخه‏جات اوضاع ازمنه و دهور خوانده‏اند که هر فردی از افراد انسانی را جامه‏ی مستعار این جهان افکندنی است.

و هر آفریده را اندیشه‏ی بقای جاودانی در این دار فانی محض خیال و... از خم کمند اجل ورزیدن فرضی است محال و بنای کالبد انسانی از آن سست‏تر که تواند پیش سیلاب اجل پای ثبات فشرد،

زیرا که وضیع و شریف چون پست و بلندی موج آب همگی در جویبار زندگی از پی هم روان و پیر و جوان مانند لیل و نهار جملگی از دار فنا به شهرستان بقا از پی یکدیگر دوان و صحیفه‏ی هر حیوانی به سجل (کل من علیها فان) (3)

مسجل و طومار هر بقائی به خاتم (اینما تکونوا یدرککم الموت) مزین گشته. قصور ابدان به سیلاب مرگ ویران خواهد شد، فلاجرم مسافران شهرستان بقا، بعد از رحیل از دار فنا چند صباحی در حسرت‏آباد قبور و شهرستان گور، که اول منزل از منازل آن راه دور است،

عنوان و در این مقام که دهلیز سرای عشرت انجام است توقف نمودن لازم است که مستعد عود به موطن اصلی گردند و بر هر عاقل بصیر لازم است که فکر توشه از برای سفر خود مهیا نماید تا مرحله پیمای عالم بقا و متنعم به نعمای عظمی گردد.

و چون زاد و راحله‏ی این سفر وحشت اثر، صدور اعمال و اعطای اموال و ارتکاب خیرات و مبرات است، و افضل اعمال صدقات جاریه است

لهذا جناب جلالت مآب رفعت و عظمت و حشمت انتساب کفایت و کفالت نصاب ناظم مناظم عدل و احسان ماحی آثار الظلم و العدوان قواما للدولة و السلطنة و الاقبال نظاما للشوکة و الحشمة و الاجلال الاجل الاشرف الارفع الامجد الاکرم الافخم، الشمس الطالع فی فلک المجد و العز و العلا و البدر اللامع فی سماء الرفعه و العظمة و الاعتلاء اعتماد الدولة العلیة العالیة صدر اعظم دولت علیه‏ی ایران، میرزا آقا خان زاد الله اجلاله [محل مهر واقف] وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد ملی فرمودند قربتا الی الله و طلبا لمرضاته، بر کافه‏ی مؤمنین اثنی عشریه همگی و تمامی چهار سهم از کل شش دانگ از هر یک از دو رشته قنات (4) صدرآباد(5) و کاظم‏آباد (6)

واقعتین در بلوک شمیران من بلوکات حومه‏ی دارالخلافه‏ی طهران، هر یک با جمیع متعلقات و منضمات از انهار و مجری المیاه و حرایم و سایر ما یتعلق بها که دهنه‏ی قناتها از میان حوض بزرگ دریاچه‏ی باغ نظامیه (7)

بیرون می‏آید که به انجام استعمالات و انتفاعات از آن بهره‏مند گردند و به این نحو آب آن را در محلات و مدارس و مساجد و حمامات و غیرها [ی] دارالخلافه‏ی طهران جاری نموده که آب آن داخل شترگلویی (8)

که از پشت باغ سپهدار (9) و عمارات نواب علیه سرکار شاهزاده ضیاءالسلطنه (10) است انداخته به نهری که از درب حمام جنت مکان محمدحسن خان سردار(10) می‏گذرد و از پیش روی عمارت رضوان آشیان محمدزکی خان(11)

طاب ثراه، می‏گذرد به عمارت شهر جناب جلالت مآب واقف معظم، زید عمره و توفیقاته، و عمارات جناب جلالت انتساب عظمت و حشمت اکتساب مؤتمن السلطان آقای نظام‏الملک (12)،

ادام الله اجلاله العالی و زادالله عمره و عزته، و از آنجا بیرون آمده به هر جای شهر دارالخلافه که مشرف است می‏رود، الی پشت مسجد شاه دارالخلافه و هر جا که وفا کند خواه به عمارت یا حمامات یا آب انبارها و شرب باغها و اگر ضرور شود یک روز از ایام هفته را به کوچه‏ی عربان (13) و کنار خندق(14)

و به خانه‏های محله‏ی حیاط شاهی (15)تا مدرسه‏ی مشهوره به مدرسه‏ی مرحوم یزدی و مشهوره به مدرسه‏ی فخریه (16) و خانه‏های آن سمت تا مسجد حکیم (17)

به اذن متولی، زید عمره، ببرند و هر نوع تصرفی که خواسته باشند بکنند و هر که از آب مزبور به قصد تملک، تصرف و حیازت نمود مالک خواهد بود و دیگری در آن تصرف نمی‏تواند نماید.

و تولیت عین موقوفه را اولا به نفس نفیس خود مفوض فرمودند و بعد از خود به جناب جلالت مآب شوکت و عظمت انتساب رفعت و حشمت اکتساب، الاجل الاکرم الافخم، آقای نظام‏الملک، ادام الله اجلاله العالی، است و بعد به اکبر اولاد ذکوری است.

که از بطن والده‏ی ماجده‏ی جناب جلالت مآب آقای نظام‏الملک، زید عمره، بوده باشد خواه از ذکور و خواه از اناث و چنانچه ایشان هم منقرض شوند تولیت مخصوص است

با مجتهد جامع‏الشرایط دارالخلافه‏ی طهران، حفت بالامن و الامان، و در صورت لزوم از این چهار شبانه‏روز وقفی به اذن متولی، آب به سایر جاهایی که ذکر نشده ببرند.

و همچنین خانه‏هایی که در زیر باغ نظامیه در بیرون شهر ساخته شده و می‏شود و سربازخانه‏ ی درب دروازه‏ی شمیران مادام که کوچ و عیال مردم در آنجا ساکن است و صدق خانه بر آن بکند .

شرب نمایند و به قدر ضرورت از آن آب به اذن متولی ببرند و همچنین هرگاه آب قنات مرحوم حاجی میرزا علی‏رضا (18)

که از دروازه‏ی شمیران به سمت محله‏ی پامنار و کوچه بازار آن سمت شهر جاری می‏شود مقطوع شود و اهل آنجا به جهت آب تنگی داشته باشند

به اذن متولی خانه‏های آن کوچه و بازار تا به جایی که آب سوار می‏شود هفته‏ای یک روز مشروب سازند. و نبایست احدی چند دیناری به هیچ اسم و رسم از کسی مطالبه نکنند.

و آنچه بگیرند حرام است و صیغه‏ی وقف ایجابا و قبولا علی ما قررها الشارع الشریف وقوع یافته، قبض و اقباض و شرایط وقف بأی نحو کان به عمل آمده است. وقفا صحیحا شرعیا ملیا و کان ذلک فی چهارم شهر ربیع‏الاول 1274، [محل مهر واقف] عبده آقاخان ابن اسدالله.

به تاریخ شهر ربیع‏الاول 1274، وقف صحیح است موافق همین تفصیل متن و حاشیه هرکس تخلف و مداخله در وقف کند بدون اذن متولی وقف، به لعنت خدا و نفرین رسول خدا گرفتار شود ان‏شاءالله.

توضیح آنکه تا ممکن شود این آب از مجرای مزبور در وقفنامه که محله‏ی خود واقف خیر مواقف است تجاوز نکند،

مگر آنکه در محله‏های دیگر چنان سخت بشود که آب به هم نرسد و بر مردم زیاد تنگ بشود، متولی می‏تواند اذن بدهد کمه به هر جایی که می‏توانند در محلهای شهر آب را ببرند و آب سوار بشود و ممکن باشد ببرند؛

و دریگر آنکه در شهر یا در خارج شهر از خانه‏هایی که زیر دست این قنات است اذن دارند که از این قنات آب ببرند و در هر جایی که اطلاق زراعت بشود،

از قبیل صیفی یا گندم یا جو یا غیر آنها که زراعت بر آنها صدق کند، حرام است از این آب مشروب نمایند و به آب انبارها و باغچه‏ها و حمامها ببرند

و هرگاه خدای نکرده یکی از محلهای شهر دارالخلافه مخروبه شود که بخواهند زراعت نمایند، حرام است از این آب مشروب نمایند.

و این آب را به محل زراعت خواه صیفی باشد و خواه شتوی و باغچه‏هایی که در شهر است و به اجاره می‏رود و از حد باغچه‏های سر خانه بیرون است،

حرام است از این آب مشروب نمایند مگر باغ وقفی مدرسه‏ی مرحوم خان مروی(19)، طاب ثراه، مادامی که منفعت آن صرف طلاب مدرسه‏ی خان مروی می‏شود اذن دارند که آن باغ را مشروب نمایند .

و دیگر آنکه در بین عبور آب از کوچه به هر قسم که بخواهد ببرند و از یکدیگر به طریق سرقت هم ببرند مختارند و مباح است، دیگر نگویند که امروز نوبه‏ی من است یا نوبه‏ی دیگری و کان ذلک فی تاریخ شهرتین من شهور سنه‏ی 1274 [محل مهر واقف].

انا شاهد بذلک [محل مهر] عبده داود بن آقاخان (20) (ذلک الکتاب لا ریب فیه) [محل مهر] علی بن آقاخان (21)انا شاهد بذلک [محل مهر] لا اله الا الله ملک الحق المبین عبده محمدکاظم.

بسم الله تعالی. قد وقع وقف اربعة اسهم من سبعة اسهم من تمام القناتین المزبورتین حسب ما سطر فی الورقة مصرفا و تولیة ایجابا و قبولا مع‏الشرایط المقررة والقیود المعتبرة علی الوجه الموضح فی الهامش من القبض و الاقباض منه دام اجلاله العالی اللهم تقبل منه بحق محمد و آله. [محل مهر مرحوم مغفور حجت‏الاسلام] العبد المذنب میرزا محمد اندرمانی (22)
 

متن وقف نامه 2

هو الواقف علی الضمائر
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله الواقف علی الضمائر و المطلع علی السرائر و الصلوة و السلام علی خیر خلقه و اشرف انبیائه محمد و عترته و اولاده الطاهرین.

حمد بی‏حد و ستایش لایعد مختص ذات خداوند احد است که شاهباز بلندپرواز خیال و شاهین تیز پر صاحبان کمال را در هوای معرفتش بال و پر سوخته.

حکیمی که اگر افلاطون نفس سالها در ریاضتکشی معرفتش گردد جز «ما عرفناک حق معرفتک» تنطق نتواند نمود. مصوری که اگر نقش‏پرداز قلم از کلک دفتر قرنها بر صفحه‏ی خواطر رقم زند، غیر از صورت «سبحانک لا احصی ثنائک کما اثنیت علی نفسک» نتواند نگاشت.

واجب‏الوجودی را که به کل اشیاء عارف و دانا و سرائر ناطقین و خطرات قلوب‏الصامتین در نزد جنابش ظاهر و هویدا. تحف و تحیات متظاهره و درود نامعدود متکاثره و تسلیمات متواتره نثار مرقد مطهر و مضجع منور منشأ ایجاد عالم و اشرف اولاد بنی‏آدم و کافه‏ ی ابناء را خاتم، مدرس مدرس رسالت، کرسی‏نشین حجره‏ی جلالت، صدر گزین مسند ریاست، قطب فلک نبوت، فهرست عالم خلقت، اعنی سید انبیا محمد مصطفی علیه و آله آلاف تحیة والثنا و بر ارواح اولاد آن جناب صلواة الله و سلامه علیه. و بعد بر هوشمندان شریعت کیش و لبیبان عاقبت‏اندیش و طالبان قرب دلریش مخفی و پوشیده نیست که جناب رب‏الارباب از حکمت بالغه‏ی کامله و الطاف وافره‏ی شامله این دار فانیه را مضمون «الدنیا مزرعة الاخرة»،

محل زراعت و دار طاعت قرار داده که به وسیله‏ی آن وصول به دار باقی و استقرار به اعلا مراتب عالیه‏ی آن حاصل نمایند.

لهذا بر هر فردی از افراد بنی‏آدم لازم است که نعمت فانیه را انفاق نموده، تحصیل سعادت نمایند و مفاد آیه‏ی شریفه‏ی (فاستبقوا الخیرات)(23) را اجابت نموده در تقدیم اعمال صالحه با رجاء ثواب

(انه خیر لمن [آمن و] عمل صالحا)، به اندازه‏ی طاقت در مراسم طاعت کوشد و به مدلول (لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون)(24)،

نعیم فانیه را انفاق نموده، نعمای جاوید را فائز گردد و قدر امکان تخم سعادت در این عالم کارد تا در یوم (لاینفع المال و لا بنون)(25)

بدرود و چون توفیقات ازلی و تأییدات لم‏یزلی شامل حال و کافل احوال فرخنده مآل جناب جلالت مآب اجل اکرم صدر اعظم اعتمادالدوله میرزا آقاخان نوری، دام مجده العالی [مهر واقف عبده آقاخان بن اسدالله] گردید،

فلهذا وقف عام و مؤبد صحیح شرعی و حبس تام صریح مخلد ملی اسلامی فرمودند مر همگی و تمامی املاک و مستغلات مفصله‏ی ذیل را مادامت السموات و الارض قربة الی الله تعالی و طلبا لمرضاته و تماما واقعه در جنب باغ نظامیه،

دکاکین جنب شمالی کاروان‏سرای واقع در بالای خیابان نظامیه (26) متصل به هم نوزده باب، جنب طویله‏ ی بزرگ پایین خیابان یازده باب، مقابل درب باغ نظامیه دو باب جنبین درب جنوبی خیابان که از شهر داخل خیابان می‏شود

سه باب، دکان خارج از خیابان دو باب، طویله و بهارند باب، کاروان سرای واقعه در بالای خیابان نظامیه به انضمام طویله و بهاربند علی حده متصل به آن بالتمام از عرصه و اعیان واقع در خارج دروازه‏ی شمیران(27)

دارالخلافه‏ی طهران معدوده‏ی فوق است از عرصه و اعیان و ابنیه و آلات و ابواب و اخشاب و کافه‏ی ملحقات و عامه‏ی منضمات هر یک بدون وضع شیئی از آن بر مصارف آتیه که همه ساله متولی شرعی آن جمع و ضبط منافع و مداخل دکاکین و سرای مرقومه نماید

و نصف آنچه را که حاصل من باب حق‏التولیه در هر مرتبه از مراتب و هر طبقه از طبقات بردارند و از نصف دیگر بعد از وضع مخارج ضروریه و لازمه‏ی عین موقوفه آنچه را باقی ماند صرف تنقیه و لاروب و نوکن قنات وقفی جناب جلالت مآب اجل اکرم صدر اعظم که جاری در باغ نظامیه است

نمایند، چه رشته‏ی شمس‏آباد که رو به لویزان (28)می‏رود و چه رشته‏ی کاظم‏آباد که هر دو رشته، دهنه‏ی آن یکی است.

و یک آب بیرون می‏آید و مقصد آن دو رشته است و در صورت عدم حاجت قنات به لاروب و نوکن نگاه دارند، چنانچه دو سال بگذرد و مخارج تعمیر قنات نه از پیشکار (29)

و نه لاروب حاجت نشود، متولی مختار است که صرف زوار فقیر کربلای معلی نماید، یا صرف تعزیه‏داری جناب سیدالشهداء، علیه‏السلام، نماید.

هو تولیت عین موقوفه را اولا قرار فرمودند از برای خود و بعد از برای سرکار عظمت مدار جلالت اقتدار محمدکاظم خان، ملقب به نظام‏الملک، فرزند سعادتمند خود و بعد به اکبر اولاد ذکور معزی‏الیه نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و چنانچه خدا نخواسته اولاد ذکور ایشان منقرض شود تولیت مفوض به اکبر اولاد ذکور است که از بطن والده‏ی مکرمه‏ی نظام‏الملک بوده باشد،

خواه از ذکور و خواه از اناث و در صورت انقراض ایشان تولیت از برای مجتهد جامع‏الشرایط دارالخلافه‏ی طهران است،

و از کسی حبه و دیناری مطالبه نکنند عوض آب که حرام است و صیغه‏ی وقف به شرایط مقرره جاری شد و قبض و اقباض و تسلیم و تسلم به عمل آمد .

و کان وقوع ذلک به تاریخ یوم بیست و پنجم شهر جمادی‏الاخره من شهور سنه‏ی یک هزار و دویست و هفتاد و پنج قمری (30) 1275 [محل مهر واقف،

عبده آقاخان ابن اسدالله]: به تاریخ شهر جمادی‏الاخره 1275 به شرایط مرقوم متن وقف صحیح است. هر کس بی‏اذن متولی وقف دخل و تصرف کند به لعنت خداوند تبارک و تعالی گرفتار شود. حرره آقاخان بن اسدالله واقف طایفه‏ی خواجه نوری.

بسم الله تعالی قد وقع وقف الاملاک المزبوره حسب ما سطر مصرفا و تولیة و شرایط باذن الواقف الموفق ایجابا و قبولا منی و انا العبد الاقل [محل مهر] حجت‏الاسلام مرحوم معظم‏الیه، العبد المذنب میرزا محمد.

بسم الله تعالی قد وقع الوقف المرقوم کما سطر فیه من الواقف المعظم لدی فی التاریخ [محل مهر] حسین منی و انا من حسین(31)

انا شاهد بذلک [محل مهر] لا اله الا الله الملک الحق المبین، عبده محمدکاظم (32) ذلک الکتاب لاریب فیه [محل مهر] لا اله الا الله الملک الحق المبین، عبده علی.انا من الشاهدین [محل مهر] عبده داود بن آقاخان.
 

پی نوشت :

1-اقبال آشتیانی، عباس، «یک گوشه از عمارت نظامیه»، یادگار، س 2، ش 6، صص 54 - 51؛ نیز بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، 1363 ش، ج 4، صص 379 - 363.
2- اشاره به حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک»، در خطاب باری تعالی به پیامبر اکرم (ص).
3- آیه‏ی 26، سوره‏ی الرحمن.
4- در پایان وقفنامه، عبارت «چهار سهم اهز هفت سهم از کل شش دانگ هر دو قنات» آمده است و محتمل است که در رونوشت‏برداری اینجا عبارت «از هفت سهم» افتاده باشد.
5-در وقفنامه‏ی دوم: شمس‏آباد. ظاهرا به مناسبت شغل صدارت واقف، به صدرآباد موسوم شده است.
6-کاظم‏آباد، احتمالا از نام پسر بزرگ میرزا آقاخان (میرزا کاظم‏خان) مأخوذ است. کاظم‏آباد، زیر مبارک‏آباد قرار داشت و بعدها عین‏الدوله، کاظم‏آباد و مخلص‏آباد و قسمتی از لویزان را خرید و به نام خود که مجید میرزا بود به «مجیدیه» موسوم ساخت.
7-باغ نظامیه، یکی از باغهای بزرگ شمال تهران قدیم بوده است و حدود آن را امروزه می‏توان جنوب میدان بهارستان و غرب خیابان بهارستان، از میدان مزبور تا سرچشمه، و خیابان مسعود سعد و خیابان ملت تا اواسط خیابان امیرکبیر قرار داد. بعدها ظل السلطان قسمتی از اراضی آن باغ را خرید و عمارت مسعودیه (وزارت فرهنگ قدیم) را در آن بنا کرد. قسمتهای جنوبی آن نیز به خانه‏ها و محلات از جمله سرتخت بربریها و غیره اختصاص یافت و به کوچه‏ی نظامیه در غرب و کوچه‏ی باریک موازی خیابان بهارستان در شرق و کوچه‏ی جنوبی آن محدود شد.
8-شترگلو، راهگذر نهر آب (یا جوی) از راهرو زیرین ساختمان یا جاده و رودخانه و یا خندق است و به شکل گردن شتر یعنی نیمدایره مانند، یا میانه‏ی آن به شکل مقطع مستطیل است که آب از مجرای چاه مانند یک طرف پایین می‏رود و مرای افقی زیرین را می‏پیماید و از مجرای چاه مانند طرف دیگر، بنابر قانون ظروف مرتبطه بالا می‏آید و روان می‏شود.
9-باغ سپهدار در مغرب باغ وزیر مختار روس (غرب دهنه‏ی پامنار) و کنار خندق (قسمتی از جنوب خیابان امیرکبیر فعلی) واقع بوده است. و مراد از سپهدار، ظاهرا غلامحسین خان سپهدار، پسر یوسف‏خان گرجی (1303 - 1223 یا 1304 ه.ق) شوهر ماه‏بیگم خانم، دختر بیست و دوم فتحعلی شاه است که حکومت اصفهان و کرمان و عضویت دارالشورای دولتی و حکومت قزوین را داشته است (بامداد، ج 3، صص 5 -3).
10-عمارت ضیاءالسلطنه در مغرب باغ سپهدار و جنوب قسمتی از خیاببان امیرکبیر فعلی واقع بود. ضیاءالسلطنه نیز دختر فتحعلی شاه و همسر میرزا مسعود گرمرودی است.
11-محمدزکی خان، یکی از پنج محصلی است که عباس میرزای ولیعهد برای تحصیل علوم جدید به اروپا فرستاد. وی مترجم تاریخ معروف عثمانی از فرانسه به فارسی است که هامرپور گشتال، خاورشناس اتریشی، نگاشته است.
12-عمارت صدراعظم و فرزندش نظام‏الملک، عمارت صدراعظم در پایین کوچه‏ی سردار واقع بوده است و بعدها آن را امام جمعه خوبی خریداری کرد که کوچه‏ی امام جمعه در خیابان ناصر خسرو فعلی یادآور آن زمان است؛ عمارت نظام‏الملک در جنوب عمارت صدراعظم قرار داشت، مرحوم احمد نراقی آن را خرید و سپس وزارت فرهنگ و هنر این عمارت را از ورثه‏ی او ابتیاع نمود و حال در اختیار دارد.
13- کوچه‏ی عریان در غرب کوچه‏ی سردار و جنوب غربی باغ ضیاءالسلطنه واقع بود.
14- مراد، قسمتی از خندق قدیم تهران است، در محل خیابان امیرکبیر فعلی.
15- محله‏ی حیاط شاهی در جنوب غربی محله‏ی عربان قرار داشت.
16- مدرسه‏ی یزدی، مشهور به فخریه (اطلاعی از آن به دست نیامد).
17- مسجد حکیم در جنوب شرقی محله‏ی حیاط شاهی واقع بوده است.
18- قنات حاج میرزا علی‏رضا، از قناتهای معروف تهران است. آب آن از شرق میدان بهارستان و خیابان نظامیه می‏گذرد و سرچشمه و شرق خیابان سیروس را مشروب می‏سازد.
19- باغ خان مروی در جنوب مدرسه‏ی مروی قرار داشت و امروزه محل دبیرستان مروی است.
20- داود بن آقاخان، پسر دوم میرزا آقاخان نوری (1296 - 1258 ه.ق) است. اراضی داودیه‏ی تهران (ناحیه‏ی میان خایابان ظفر و میرداماد) نام خود را از او دارد.
21- علی بن آقاخان، پسر سوم میرزا آقاخان نوری است.
22- حجت‏الاسلام میرزا محمد اندرمانی، از مجتهدان معروف اواسط دوره‏ی ناصری بود که بعدها مرحوم میرزا حسن آشتیانی مقام او را احراز کرد.
23- قسمتی از آیه‏ی 148، سوره‏ی بقره.
24- قسمتی از آیه‏ی 92، سوره‏ی آل عمران.
25- آیه‏ی 88، سوره‏ی شعراء.
26- منظور از خیابان نظامیه، خیابان حد فاصل میدان بهارستان و سرچشمه است که در آن زمان گذرگاه و معبری میان دو باغ نظامیه و باغ سردار بود.
27- مراد دروازه شمیران قدیم است که واقع در دهنه‏ی پامنار فعلی و در مشرق باغ وزیر مختار روس (اداره‏ی بازرگانی فعلی) بود.
28- لویزان، از توابع شمیران واقع در شش کیلومتری جنوب خاوری تجریش و دو کیلومتری خاور سلطنت‏آباد.
29- پیشکار قنات، قسمت پیشین و چاه‏های آخر قنات که لارویی را از آنجا آغاز کنند.
30- این رقم را به سیاق نیز نوشته‏اند، محض اطمینان و تأکید و تأیید.
31- ظاهرا حسین‏قلی خان پسر چهارم میرزا آقاخان نوری باشد.
32-میرزا کاظم یا محمدکاظم خان، پسر ارشد میرزا آقاخان نوری (متولد 1246 ه.ق) در 1268 ه.ق لقب نظام‏الملکی را یافت. صدراعظم در 1270 ه.ق، منصب نیابت صدارت و وزارت معین‏الدین میرزا ولیعهد و سمت وزارت استیفا (وزارت دارایی) را برای او گرفت که این مقام را در زمان ملک قاسم میرزا، ولیعهد بعدی ناصرالدین شاه، همچنان عهده‏دار بود. اما پس از عزل پدرش از صدارت عظمی، همه‏ی مناصب خود را از دست داد و با پدر تبعید شد و چون میرزا آقاخان درگذشت تا 1288 ه.ق بیکار بود. در این سال، شاه او را به عضویت دارالشورای دولتی منصوب ساخت و در همان سال بار دیگر به وزارت استیفا رسید.سپس در 1290 ه.ق حاکم یزد و در 1291 ه.ق وزیر دادگستری ودر 1299 ه.ق عهده‏دار سمت وزارت کشور گردید و در 1307 ه.ق درگذشت.
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده:سید محمد دبیرسیاقی